English Version
This Site Is Available In English

هنوز یک دستم در تاریکی بود

هنوز یک دستم در تاریکی بود

جلسه اول از دوره سی و دوم کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی خواجو به استادی همسفر صدیقه، نگهبانی همسفر راضیه و دبیری همسفر زهرا با دستور جلسه «دخانیات (سیگار، قلیان، ناس، پیپ، ویپ)» روز دوشنبه ۱۲ خرداد ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۵:۰۰ آغاز به کارکرد

خلاصه سخنان استاد:

خدا را بابت اینکه توانستم، یک بار دیگر در کنگره حضور داشته باشم و همچنین مدت یک سال و یک ماه و هفت روز است که آزاد و رها هستم، شاکر و سپاسگزارم.

دستور جلسه سیگار، قلیان و دخانیات به معنای کلی است و شامل سیگار، قلیان، سیگارهای الکترونیکی، ویپ و پیپ که از قدیم بوده است، می‌شود. آقای مهندس بیان کردند: «سیگار بدترین شکل استفاده از توتون برای دریافت نیکوتین در بدن است». همان‌طور که ایشان در سی‌دی‌ها بیان می‌کنند: «بدن ما به صورت خودکار نیکوتین تولید می‌کند که نیکوتین آمید نامیده می‌شود و برای انرژی‌زایی سلول‌ها لازم است»؛ یعنی نیکوتین یکی از موادی است که خود بدن تولید می‌کند؛ اما زمانی که از سیگار یا هر نوع دخانیات دیگر استفاده می‌کنیم، باعث می‌شود که این نیکوتین طبیعی از بین برود و دیگر تولید نشود، در نتیجه به سیگار اعتیاد پیدا می‌کنیم. 

آقای مهندس در سی‌دی «سد خونی مغز» توضیح می‌دهند: «در مغز لایه‌ای وجود دارد که اجازه عبور هیچ نوع ماده شیمیایی، حتی داروها را نمی‌دهد».
حتی دوپامین که برای افراد مبتلا به بیماری پارکینسون ضروری است را به دلیل وجود این غشا نمی‌توان تزریق کرد و به همین خاطر است که این بیماری قابل درمان نیست؛ اما از طرف دیگر، اگر این لایه وجود نداشت، هر ماده‌ای می‌توانست، وارد مغز شود و باعث ایجاد آبسه مغزی گردد. آبسه دندان قابل درمان است؛ اما در مغز چنین امکانی وجود ندارد. بنابراین وجود این لایه ضروری است تا از ورود مواد شیمیایی جلوگیری کند. 
حالا چرا به نیکوتین اعتیاد پیدا می‌کنیم؟ چون نیکوتین در چربی حل می‌شود و این غشا هم از جنس چربی است؛ پس نیکوتین از این سد عبور می‌کند و جایگزین نیکوتین طبیعی بدن می‌شود و در نهایت بدن به آن وابسته می‌گردد. 

در ابتدای ورودم به کنگره، اصلاً باور نداشتم که مصرف‌کننده قلیان باشم، خودم را با این عنوان نمی‌شناختم و بسیار  ترس داشتم که کسی متوجه این موضوع شود؛ اما اولین بار در پارک و در مراسم تولد همسفر وحیده اعلام کردم که مصرف‌کننده هستم و می‌خواهم درمان شوم.

قبل از آن نزدیک به سه سال به کنگره می‌آمدم؛ اما دریافت واقعی نداشتم. آموزش‌ها را دریافت می‌کردم؛ اما نمی‌توانستم در زندگی عملی نمایم.
این صحبت آقای خدامی برای من بسیار تأثیرگذار بود که گفتند: «دستت هنوز در دست تاریکی است». این جمله تلنگری برای من بود که سه یا چهار سال است که به کنگره آمده‌ام؛ اما هنوز آن‌قدر روی خودم تسلط ندارم که وقتی فرزندم کاری می‌کند، از کوره در نروم، داد نزنم یا تحت تأثیر حرف دیگران قرار نگیرم. این نشان دهنده این است که هنوز دستم در تاریکی قرار دارد؛ اما فکر می‌کنم، خارج از کنگره نیز حالم خوب است.

زمانی که سی‌دی گوش می‌کردم یا در کنگره حضور داشتم، حال خوبی داشتم؛ اما به محض اینکه از کنگره بیرون می‌آمدم، یک ساعت یا نهایتاً یک ساعت و نیم بعد، این حال خوب را از دست می‌دادم و نمی‌توانستم آن را منتقل کنم. در کنار یک مصرف‌کننده زندگی می‌کردم و انتظار داشتم که با آموزش‌هایی که دریافت می‌کنم، حال خوبم را به فرزندانم و مسافرم منتقل کنم؛ اما این اتفاق نمی‌افتاد. آقای امین همیشه بیان می‌کنند: «نیروها به فرمان ما نیستند». این دقیقاً برای من اتفاق افتاد، با وجود سه سال و نیم یا چهار سال حضور در کنگره، هیچ‌کدام از نیروها به فرمان من نبودند؛ چراکه هنوز دستم در تاریکی بود و مصرف‌کننده بودم؛ اما خودم این را باور نداشتم.
خدا را شکر که وارد لژیون وایت شدم. از همان روز مصرف قلیان را کنار گذاشتم کم و بیش سیگار می‌کشیدم؛ اما جرأت نداشتم در جمع این موضوع را مطرح کنم؛ ولی توانستم، در این جا خیلی راحت اعلام کنم و آن ترس از بین رفت. همان‌طور که آقای مهندس می‌گویند: «کنگره یک مکان امن است» و واقعاً هم همین‌طور است. این جا با اطمینان اعلام کردم و دیگر آن ترس را نداشتم.

نمی‌گویم صددرصد، اما از همان روزی که سفر را شروع کردم، توانستم، کمی از آن تاریکی بیرون بیایم. خدا را شکر که یک سال است رها هستم و حال بسیار خوبی دارم. همیشه وقتی در لژیون هستم، اولین چیزی که به ذهنم می‌آید، این است که خدا را شکر کنم که در کنگره هستم.

تحویل جایگاه نگهبانی و دبیری جلسه کارگاهی

اعلام رهایی 40 سی‌دی همسفر معصومه به راهنمایی راهنما همسفر لیلی (لژیون  نوزدهم)

اعلام رهایی 40 سی‌دی همسفر فاطمه و 30 سی‌دی همسفر شهرزاد به راهنمایی راهنما همسفر زهره (لژیون دوازدهم)

مرزبانان کشیک: همسفر مریم و مسافر پیمان
عکس: همسفر هیلدا رهجوی راهنما همسفر لیلی (لژیون نوزدهم)
تایپ: همسفر صدیقه رهجوی راهنما همسفر عطیه (لژیون پنجم)
ویراستاری: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر طیبه (لژیون چهارم)
ارسال: همسفر منصوره (لژیون هشتم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی خواجو

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .